من پول جمع کرده بودم بی خبر از شوهرم امروز رفتم با اون پول دوتا مانتو و ادکلنی که سالهاست دلم میخواد دوباره بخرمش رو خریدم قیمتش یکم بالا بود ولی به نظر خودم میارزید
حالا شوهرم دیده کلی دعوام کرد که چرا اینکارو کردی من اینهمه سگ دو میزنم ک تو بری ادکلن دو تومنی بگیری چرا نذاشتی برا خرجی خونه حداقل کمک بشه
آفرین ،الآن گفتن این حرف چه دردیو از ایشون دوا کرد ؟
تو همه تاپیکا یکی همینطوری هست همیشه
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته
من همچین حرفی بهش نزدم من میگم خودم جمع کردم سهممه از خیلی چیزا زدم گذاشتم کنار که این ادکلن ...
بیخیال اسی مبارکت باشه . کار اشتباهی نکردی خوب کردی برای دل خودت خرید کردی با پولی که حق و سهم خودته
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته