hajii مدیر استارتر عضویت: 1399/03/07 تعداد پست: 2396 عنوان داستان دوران بارداری و بچه داری من 970 بازدید | 80 پست سلام الان تو ی تاپیک بودم درباره نوزاد بود.افتادم یاد سختی ها و زجرهایی ک کشیدم دلم خواست براتون بنویسم. 1400/06/10 | 00:39 1 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
_mahjan_ عضویت: 1398/10/27 تعداد پست: 6755 نوشتی لایکم کن😘 مگر تو در مسیر نسیم ایستادهای امشب/ که عطر زلف پریشان/ دوباره جانم را زِ دست باد/ به آغوش باده میراند؟
مهتاب_خانومممم عضویت: 1399/04/20 تعداد پست: 3968 بنویس و لایکم کن گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی... کو رفیق راز داری؟ کو دل پر طاقتی؟
بی_تو_مهتاب_شبی_باز عضویت: 1396/02/12 تعداد پست: 7181 بگو خانومی. منم سختی هایی کشیدم پسرم نوزادی تقریبا وحشتناکی داشت😞💔 همه دعام اینه که دخمل تو راهیم خوب و آروم باشه لطفا آمین بگید🤗 خداوندا ! اگر جایی دلی بی تاب دلدار است نمیدانم چطور...! اما خودت پادرمیانی کن...
hajii مدیر استارتر عضویت: 1399/03/07 تعداد پست: 2396 ازمایش بارداریم ک مثبت شد پزشک ببهم گفت برو سونو بده رفتم سونو گفتن چیزی نمیبینیم برو هفته بعد بیا .هفته بعد رفتم گفتن چیزی نیست حاملگیت پوچ بوده.ی دکتر دیگه رفتم گفت برو سونو واژینال و نتیجه ش شد بارداری .خوب خیلی خوشحال بودم
خودمم۱۴۰۰ عضویت: 1400/05/27 تعداد پست: 3525 یه خانم خوشگله لایکم کنه و غریب کسی ست که محبوبی ندارد 🥰
مرمری1372 عضویت: 1396/07/17 تعداد پست: 63935 هم دردمیمیخونمت عشقول من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....
hajii مدیر استارتر عضویت: 1399/03/07 تعداد پست: 2396 همه چیز خوب بود تا غربالگری اول سونو خوب بود اما ازمایش خون ریسک سندرم داون یک ب بیست بود گفتن باید سقط کنی و ازینجا گریه های من شروع شدن.ی پزشک معروف بهم معرفی کردم رفتم پیشش گفت باید امینیوسنتز شی ریسکت خییلی بالاست
۵۰ عضویت: 1398/12/11 تعداد پست: 4986 میشه واس زایمانم وسلامتی بچم ی صلوات بفرستین؟😐 از ترس و استرس کرونا دارم میمیرم میترسم برمو دیگه برنگردم😔