یک نفر اینجا بود که داستان زندگی شو گفت و عکس بلاگرهای ترک رو گذاشت جای خودش
چقدر من گریه کردم افسرده شده بودم بعد گفتن الکی بوده
شاید جدیدا یادشون نیاد قبلا یه مادام دی تو سایت بود چقددددد سینه چاک داشت میگفت استکهلم زندگی میکنه و چه داستان هایی سر هم کرد آخر سر فهمیدن طرف اقاست😁😁
https://www.ninisite.com/discussion/topic/7151531/خاطرات-تنهایی-های-من-قسمت-41-تا-45?page=2
والا نگاه کن بهشم گفتم به خدا. من یادم نیست دو روز پیش ناهار چی داشتیم این یادشه شش سال پیش شام چی پخته ناهار چی داشتن 😂مادرشوهرش دزمورد. نمک غذا چی گفته خدایا 😂😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
