بچها امشب تو یه جمعی بودم تو خونواده نامزدم همه خاله ها و دایی هاش بودن با مامان باباش ..بعد حرف عروسی شد خاله شوهرم گف پسرم میگه هرچه زودتر عروسی مو بده بعد مادرشوهرم یهو گف پسر من که میگ خیلی زود ازدواج کردم..ینی من با خاک یکسان شدم ..نامزدم همونجا باهاش دعوا کرد میگ چرا این حرفو میگی ..نامزدم میگ من ب شوخی یبار بهش گفتم بعدشم خندیدم ولی این تو جمع این حرفو زد..دلم هر همشون بد شده عصن خابم نمیبره الان تقصیر من چیه ک با خاک یکسان شدم ..چیکار باید بکنم