یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بعد عقد شماره کارتمو گرفت ماه به ماه پول برام میریخت بیرونممیرفتیم چیزی خوشمون میومد براممیخرید
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته
من ۵ سال عقد بودم کل این ۵ سال هرچی میخاستمو شوهرم میخرید خودم نمیزاشتم خونوادم بخرن.چون ما رسم داریم از عقد به بعد دیگه دختر اختیارش دست شوهرشه وظیفشه خرج کنه
اين متن رو بخونین و اگه لبخندی زدین این لبخندو به دیگران هم هدیه کنین : بی سر و صدا وسايلتونو جمع کنيد، با صف بريد توو حياط، امروز معلم نداريد.. یادش بخیر ..😌✅یادتونه تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز 😐✅یادتونه نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوشرنگ تر میشد😌✅یادتونه موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم😁✅یادتونه یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود هر کی از اونا داشت خیلی با کلاس بود😀✅یادتونه پاک کن های جوهری ک یه طرفش قرمز بود و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف می شد😣✅یادتونه گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند تند برگ میزدیم می شد انیمیشن😌 ✅یادتونه زنگ تفریح ک تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم😣✅یادتونه تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم😌✅یادتونه وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن😁❤یادش به خیر❤یادت میاد؟؟ وقتی کوچیک بودیم... تلویزیون... با شام سبک... با پنکه شماره 5...مشقاتو مینوشتی خط خط از بالا به پایین؟ اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت.. یادت میاد؟؟وقتی ک صدای هواپیما رو میشنیدیم...می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم✈...می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم🖊..یادت میاد؟؟ وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4...؟؟؟ یادت میاد؟؟😍😍وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی...✏؟؟یادت میاد؟؟فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡؟ یادت میاد؟؟😍😍😍در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه☺یادت میاد؟؟ اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی☺؟اين متن آرامش خوبی به آدم میده، ای کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدیم. هر کجا خندیدی، هر کجا خنداندی، خوشبختی همانجاست
من حتی لباس هایی که برام خریدن نپوشیدم تا رفتیم سر زندگی که فردا نگه خونه بابات منتظر بودی تا من بیام لباس بخرم چه برسه پول تو جیبی بگیرم الان زیر ی سقفیم پول تو جیبی میده
خدایا هر کسی چه نیک چه بد برای من خواست اول نصیب خودش کن آمین یا رب العالمین... دوست عزیزی که نظرت با من همخونی نداره لطفا ریپلای نکن که بگی خیلی بلدی باشه تو خوب ✋✋. وزن اولیه 67... وزن فعلی 64... قد 170... وزن هدف62... باشد تنبلی را کنار گذاشته ایده آل شوم😎عضو شدم در بامداد خمار...
من باهاش هرروز بحث دارم ولی خب نداره اگ داشته باشه بزور وادارش میکنم برا یه چیز بخره داشته باشه میخره اگ پیشش باشم و بگمش فلان چیز میخام ولی یه ریالی بهم نداده خونوادشم چن ماه یبار یه مانتو میخرن برام