الان خیلی وقته چننند ماهه تمام روزا رو خوابه عصر پا میشه قهوه میخوره شام میذاره، ما که میخوابیم پا میشه سالاد ماکارونی، حلوا، کاچی، مربا، یخ در بهشت و غیره.. هر بار یه چیزی درست میکنه قایمکی می بره واسه دختر طبقه پایینی که ۲۵ سالشه و مامانش طلاق گرفته رفته. صب ها هم آشپزخونه کثیییییفه کارای خونه رو نمیکنه میگه حوصله ندارم ولی اگه دختر پایینی بگه از خداشه بره کارای اونو بکنه. بعضی شبا پایینیه خونه نیستن انگار از قبل به مامانم پی ام میده که نیستن اونم برا ما هیچی درست نمیکنه خودش بستنی ای میوه ای خرمایی قهوه بیسکوییتی چیزی میخوره میگه من دیگه غذا نمیخورم من یا خواهرم پا میشیم غذا بذاریم، میگه پس ظرفاشم بشورین جم کنین آشپزخونه رو. بهش میگم ازم متنفری همش میری پایین پیش اون دختره. میگه نه خودش پیام داد گفت بیا پایین من خوشم نمیاد ازش و این حرفا. و کلا تکذیب میکنه که براش غذا می‌برع و وقتی با کسی چت میکنه یا میره بیرون قایمکی میره میاد ینی چی این کاراش؟ من چکار کنم واقعا؟
چ رمز الود
قضیه بوداره
پدرت زندس؟
قضیه مشکوکه
😶😶😐😐 دلیل خواب زیادشون احتمالا کم خونیشه از بس قهوه میخوره بگید قهوه رو قطع کنه قرص فیفول بخوره
جریان پنهان کاریشم 😑😑حرفی ندارم
یا دختره باج گرفته یا مامانتون میخوان شوهرش بدن دختره رو
دختره با کی زندگی میکنه.چراهمش حس میکنم پای خیانت درمیونه.حتمن ذهنم خرابه
قضیه بوداره ی خبری هست ا ون پایین
دختره با مامانت سر سری دارن
مامانت چندسالشه ؟
اون دختره با پدرشه؟؟؟
پدر تو کجاس؟؟؟
احتمالا افسردگی داره مامانت دوست داره از خونه فرار کنه، یه آشنا داریم که اونم همش خونه همسایه بود بیماری اعصاب داشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
