2777
2789
عنوان

پوشك گرفتن بچه ٤ ساله

| مشاهده متن کامل بحث + 10509 بازدید | 51 پست

تاپیک از پوشک گرفتن مامالی۴ رو بخون کامل توضیح داده

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اره دقيقا. همش فكر ميكنم خودش ميكنه.  شبها رو چيكار كنم؟ يعني ديگه پوشكش نكنم؟ شماها هم همينط ...

شبانصف شب ببرش عادت میکنه شب خوابالوده نمیفهمه زودتریادمیگیره دخترمن بترکه دگ توجاش دست شویی نمیکنه اگ پوشک کنم توپوشک میکنه

اره دقيقا. همش فكر ميكنم خودش ميكنه.  شبها رو چيكار كنم؟ يعني ديگه پوشكش نكنم؟ شماها هم همينط ...

من شبا هم نکردم تا صبح خشک بود 

کلا پوشک نکردم بجاش شورت آموزشی کردم فقط دو روز تند تند بردم دیگه خودش گفت . باورت میشه فقط دوبار تو شورت اموزشیش جیش کرد دیگه فهمید باید خودشو کنترل کنه 

مینا قری هستم
شبانصف شب ببرش عادت میکنه شب خوابالوده نمیفهمه زودتریادمیگیره دخترمن بترکه دگ توجاش دست شویی نمیکنه ...

بعد چند ساعت بيدارش كنم شب رو؟ پيش خودم بخوابه ؟ اخه از تختش نميتونه بياد بيرون

از كجا پيدا كنم؟

سرچ کن مامالی ۴ کاربریش میاد     یا عنوان تاپیکشو سرچ کن:مامالی و از پوشک گرفتن تدریجی و موفقیت امیز

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792