عزیزم
منم این حسو داشتم خیلی ناراحت بودم .دقیقا مث تو .من و مادرم خیلی باهم بودیم .واسم سخت بود
هنوزم یاد پچ پچ کردنامون میوفتم هرشب قبل خواب ی عالمه خوراکی میخوردیم و حرف میزدیم و میخندیدیم..بابامم صداش درمیومد.😁یادش بخیر
چ دورانی بود ولی الآن با تلفن حرف میزنیم 😁😂
ولی چاره چیه توام باید زندگیه خودتو داشته باشی