کوچیک بودم رفتیم با پسر عمم خونشون روستا توسر قامیلمون گفت میخوایم بریم روستای دیگه پرنده بگیریم بیاریم منم انقد خر سوار شدم تا خود روستاعه همش جیغ میزدم وقتی هم برگشتیم بابام برای شوهر عمم سیگار خریده بود من و پسر عمم با خیال راحت یکی یه بسته کشیدیم😌😁😂