خودتو یا چیزی که همیشه مامان بابات یا اطرافیانت خیلی بهت میگن معرفی کن
مثلا خودم :
سلام من به فلانی سلام کن هستم
تا دهان مفت و گوش ها مفتن؛ پشت مان حرف مفت بسیار است .🖖🏻🧡آن کس که بداند و بخواهد که بداندخود را به بلندای سعادت برساند/آن کس که بداند و نداند که بداند چون کوزه آب است ولی تشنه بماند/آن کس که نداند و بخواهد که بداند/جان و تن خود را ز جهالت برهاند/آن کس که نداند و نخواهد که بداند/حیف است چنین جانوری زنده بماند/عاشق شعر خنده سرگرمی.💚 درخواست دوستی نده کاربر عزیز⛔❤
کسی که طرز فکرش با شما متفاوت است، دشمنت نیست، فقط انسان دیگریست . 🌱💚🌈 توضیح دادن نشانه ضعفه. شما هروقت سعی میکنید چیزی رو بیشتر توضیح بدید، بیشتر ضعیفید. پس قدرت در اینه که راجع به هیچ چیز، هیچ توضیحی ندید، هیچوقت.😊دوستان:😂😂منظور مهران مدیری این نبود ک موقع تبادل نظر برای همدیگه توضیح ندین. منظورش این بود ک اگ یه راهی رو انتخاب کردی و مطمئن بودی درسته و دیگران همش میخواستن منصرفت کنن، بهشون توضیح نده.تو راه خودتو برو، اونا نتیجه رو میبینن، و میفهمن ک تو انتخاب درستی داشتی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تا دهان مفت و گوش ها مفتن؛ پشت مان حرف مفت بسیار است .🖖🏻🧡آن کس که بداند و بخواهد که بداندخود را به بلندای سعادت برساند/آن کس که بداند و نداند که بداند چون کوزه آب است ولی تشنه بماند/آن کس که نداند و بخواهد که بداند/جان و تن خود را ز جهالت برهاند/آن کس که نداند و نخواهد که بداند/حیف است چنین جانوری زنده بماند/عاشق شعر خنده سرگرمی.💚 درخواست دوستی نده کاربر عزیز⛔❤
تا دهان مفت و گوش ها مفتن؛ پشت مان حرف مفت بسیار است .🖖🏻🧡آن کس که بداند و بخواهد که بداندخود را به بلندای سعادت برساند/آن کس که بداند و نداند که بداند چون کوزه آب است ولی تشنه بماند/آن کس که نداند و بخواهد که بداند/جان و تن خود را ز جهالت برهاند/آن کس که نداند و نخواهد که بداند/حیف است چنین جانوری زنده بماند/عاشق شعر خنده سرگرمی.💚 درخواست دوستی نده کاربر عزیز⛔❤
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…