خانومای محترم لطفا طلاق بگیرین

حداقل آرامش روحی داره 

اصلا یروز تو خونه نمیمونه 

بابام ب تیپش گیر میده به همه چی گیر میده 

حتی پنج تومن پول تو جیبی بهش نمیده 

بچه تو این سن عصبی و پرخاشگر شده و از خونه فراری 

بابام انگار دشمنشیم 

نمیتونم بی تفاوت باشم 

وقتی مامانت زنگ بزنه بگه بابات و داداشت درگیر شدن فقط بخاطر اینکه داداشت پول تو جیبی کمی خواست ولی نداد 

مامانم کسیو نداره مگه میشه بی تفاوت باشم بهش 

باور کن دوست دارم فرار کنم ولی نمیدونم چجوری 

اینقدر این مشکلات کش دار شده ک داداشام کلا عصبی و پرخاشگر شدن

خانواده همسرم همه با هم خوب و خوش اخلاقن هوا همو دارن کلی می‌خندن 

من هر موقع اونجام نه خسودیم میشه نه حسرت 

فقط ی بغض تو گلومه ک چرا خانواده ام نباید اینجور باشن 

ناخودآگاه از همه دارم فاصله میگیرم چون میبینم هر کسی خوبه بیشتر مشکلات خانوادم برام پررنگ تر میشه و اعصابم خورد میشه 

هر بار میرم خونه مامانمینا با همسرم هر لحظه استرس دارم بحثی جیزی پیش نیاد  

شاید اگه تو یه فرصت مناسب و قبل اینکه دیر بشه طلاق میگرفتن هم حرمت ها حفظ بود هم دیدگاه ها تسبت به هم خوب 

ن اینکه کار به جایی برسه ک همه همو دشمن هم بدونن 

من نه ۱۲ و ۱۳ سالمه 

ن الان ناخنم شکسته ک اینو میگم 

۲۰ سالمه 

ولی ب حدی سختی و نداری و مشکلات گذروندم شابد اصلا فکرشو نکنی 

ک اگه تعریف کنم ن تنها طلاق اصلا بگی برو بمیر بیشتر عذاب نکشی 

خواستم فقط بگم پدر و مادرا جوی بگیرن و تلنگر باشه براشون 

من ب عنوان بچه پدر و مادرم نمیخوام بسوزن و بسازن میخوام شاد باشن ک به منم شادی انتقال بدن چه با هم باشن چه نباشن 

فک نکنن ی دعوا اونا برا ما بچها نمک زندگیه 

برا اونا نمک زندگیه برا ما بنزین رو آتیش ریختنه ک از همون اول با کلی بیماری روحی و روانی و انزوا بزرگ میشیم 

حتی دیگه روی اینو ندارم برم سمت خونشون 

میگم نکنه یکی از همسایه ها منو ببینه ار بس دعوای اونا رو شنیدن و دیدن 

اینایی ک راحت میان مسخره میکنن تا حالا براشون پیش اومده همسایه ها از عمد رفتاری کنن باهات ک بگن ما خوبیم ولی شما همش دعوا دارین و داغونین؟ 

نه 

بابام ک عمرا بیاد 

مامانم بنظرت دیگه مشاوره بدردش میخوره؟

 ی زن افسرده اس ک نمیتونه خونه شو دو دیقه ول کنه بیاد پیش من چون میگه دعواشون میشه باهم 

با این سن حتی  ی ریال نداره 

از بیچارگی اش ب من زنگ میزنه چون کسیو نداره 

مونده بین بچه و شوهری که انگار بچه‌اش نیستیم