من تا چند هفته پیش قصد داشتم سر دخالت مادرشوهرم جدا شم شوهرم روم دست بلند کرد
اما زنگ زدم مشاوز ی مقدار راهنمایی کرد دارم ویس های مشاوره گوش میدم همسرداری مهارت گفتگو ووو
من خیلی تغییر دادم دیدم شوهرمم رفتارش داره کم کم تغییر میکنه... توکل بخدا کردم بخاطر بچه ام
چون آسیب طلاق هم خیلیه پسرم بشدت به باباش وابسته ست 
از اونورم جدا شم من مامانم وسواسیه غر غر زیاد داره پا گذاشته تو سن بخواد دو روز کمک کنه من برم سرکاری چیزی به ماه نکشیده مغزمد بدتر میخوره بعد اینقدر میگه بچه اینطور کرد اونطور کرد از چشم میوفته، چون مادر خودمو میشناسم وسواس فکری عملیه
دیگه پس انرژی بزارم برا زندگی مشترک فک کنم بهتره