با ابجیم داشتم دعوا میکردم بعد بابام از خواب پرید بعد گفت واستا تو امشب خواب باشی منم داد میزنم بالا سرت. منم گفتم تو اصلا شبا خونه میای که بخوای بیدارم کنی. یهجوووری شد بابام
اخه شبا خونه نمباد بعد بقیه پشت سرمون حرف میزنن.
خودم یه بار دیدم بابام داشت به یکی پیام میداد و گفت کجایی نفسم. خیلی دلم شکست