من۶ساله توشهرغریبم و فقط خانواده شوهرم اینجان.دیگه خسته شدم.یهدشهرکوچیک ک امکانات خاصی نداره.درصورتی ک قبلا تویه استان بزرگ تقریبابودم.خسته شدم ازدوری دلم میخادبرم پیش خانوادم اماشوهرم میگ کارم اینجاس...کارش ازاده اماحسابی جاافتاده.ازدیروزعصرک ازپیش خاکوادم امدم کارم شده گریه.دلم نمیخاددیگ دورباشم.شماهاهم وضعتون همینه؟