خسته شدم دیگه همش دنبال زنو صیغه و ایناس کشیده به عموهاش ارثی چش چرونن😫🙄 میگه دوست دارم نمیتونم ولت کنم. ولی کاراشم ول نمیکنه بریدم دیگه.بخاطر پسرم اصن دوس ندارم جداشم هم اینکه بابام بداخلاقه و بددهنع واقعا حوصله اونجارم ندارم:((
همین دیروز تو واتساپش دیدم به دوست عمم ک بیوس پیام داده ما دیگه زنو شوهریم نگران چی هستی و واسم تو و رها(دختره زنه) مهمین. کامل نتونسم بخونم همچین چیزی بعدش رفتم پاک کرده بود. بخدا وقعا دیگه حالم از زندگی بهم میخوره🥺🙁😞