فقط اونایی که تخصص روان درمانی دارن نظر بدن.
مدتهاست نمیتونم گریه کنم و همه چیز انباشته شده پشت گلوم.
از خونه اصلا بیرون نمیرم مگه اینکه مجبور باشم چون وقتی آدمارو میبینم در حال فعالیت روزمره سرم به طور فیزیکی گیج پیره و در و دیوار بهم فشار میاره.
خانواده خیلی خوب و فهیمی دارم ولی وقتی باهم حرف میزنن (حتی حرفای عادی) من استرس میگیرم وقتی کسی صدام میزنه استرس میگیرم شدید در حد حالت تهوع.
جلو کسی نمیتونم گریه کنم احساس میکنم اگه تنها زندگی میکردم اینقد داغون نمیشدم از مخفی کردم احساساتم.
حالم خیلی بده نوبت روانکاو گرفتم تلفنی برای یکشنبه آینده ولی من تا اون موقع چیکار کنم.
حتی دسته کلید تو دستم حالمو بهم میزنه ...
احساس میکنم ۶ نفر همزمان دارن توی من زندگی میکنن نه اینکه چند شخصیت داشته باشم نه، انگار به همه طرف کشیده میشم یه طرف عقاید و معنویات، يه طرف لذت و اشتغال به چیزایی که خلاف باورمه ... اینقد درگیری فکریم زیاده گاهی میگم من کی ام؟
توهین نکنین فقط بگین نیاز به درمان جدی دارم؟ خانوادم میگن تو حالت خوبه فقط خسته اي .
نگین برو ورزش یا فلان فعالیتو بکن چون اگه نیان بالا سرمم پا نمیشم غذا بخورم چه برسه به انجام یه فعالیتی که روح سالم میخواد.
درد و دل هم انگار دردامو گنده تر میکنه