پنج ماهه باردارم.با اینکه قرص میخوردم ولی شد.شوهرم از اولش خیلی فحشم میداد.با اومدن بچه بدتر شده. با اسمای ناجور صدام میکنه.فحشای پایین تنه بهم میده.شاید روزی هزار بار. پدر و مادر پیری دارم.تا حالا یه بارم گله نکردم.خودم همه کارا رو میکنم. خونمون نزدیک مادر شوهرمه.هر وقت مریض میشد میومد دو هفته خونه ما میموند تا بهش برسم و خوب شه.میگفت از دخترامم بیشتر دوست دارم. اما حالا که باردارم حتی یه زنگم نمیزنه.ولی به پسرش یاد داده وظیفه مادر زنته بیاد بهش برسه.اینم بیشتر فحشم میده و همش سرکوفت میزنه خانوادتم برات ارزش قایل نیستن.نمیان حالتو بپرسن.اخه پیرزن با پادردش چطوری هر روز سوار اتوبوس شه از اونور شهر بیاد به من سر بزنه.تازه میگه وظیفه داداشته از شهرستان گوشت گوسفندی و چیزای مقوی برات بخره بیاره. نمیدونم خدا چرا به من بچه داد با اینکه حال و روزمو میدونست.دلم نیومد بندازمش اما میدونم اینده ای نداره😭 چند بار به این فکر کردم خودمو بکشم نذارم به دنیا بیاد.اما جرات اینم ندارم.چیکار کنم؟ چی باید بهشون بگم؟ خیلی خسته شدم