سلام
دیگه از حد گزرونده .به همه زبونیم بهش گفتم ناراحت میشم نکن میگه مه پیغمبرم نگاه نکنم من دوست دارم نگاه میکنم
خمش ب من میگه آرایش نکن روسریت بکش جلو چادرت کو بعد خودش کافیه زن ببینه همش نگاهش چپ و راست پشت ماشین وقته تصادف کنیم با این نگاش
ازش زده شدم میلی بهش ندارم خیال داره هر کاری خاص بکنه من همیشه عاشقش باشم
حالا من یکیو نگاه کنم دعوا راه میندازه