امسال ۶سال شد از عصر منتظر بودم حداقل ی استوری بزاره ولی رفت دنبال کار خواهرش مثل همیشه یادش رفت ناراحت بودم خیلی زیاد چون تو تمام این سالها ی بارم ازش ی شاخه گل ندیدم دلم خیلی گرفته بود همیشه هم بهش با شوخی میگم حداقل ی کیک بگیریم شب ک برگشت ناراحت بودم فهمیدم منم اولش سکوت کردم دو ساعت پیش شروع کرد غر زدن منم گفتم حداقل ی استوری میگذاشتی دلم خوش بشه شروع کرد داد وبیداد زشته دوستام میبینن دوست ندارم منم گفتم چطور برا خانوادت میزاری دیگه بحثمون شد.اخرشم دلمو بدجور سوزوند گفت خدا هم بهت مرض داده بچه نمبده .هزار چیز دیگه.ب روح پدرم الانم جگرم داره آتیش میگیره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!