2777
2789
عنوان

شوهر روانی

327 بازدید | 35 پست

با شوهر بددل و شکاک ک دلش نمیخواد نه کسی خونم بیاد نه جایی برم نه بخودم برسم نه با کسی صحبت کنم و شاد باشم و همش از خودش راضیه و کلا بهم ایراد میگیره و از همه بدش میاد و همه رو مسخره میکنه و اخرشم میگه نفسم تو و بچه ها می چکار کنم ؟؟؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چند سالتونه شما و شوهرتون؟ 

چند ساله ازدواج کردید؟ 

دوست داشتید جواب بدید

"دوستت دارم”، آن هم خیلی زیاد، اما فکر رفتن که به سرت زد حتی اگر پشیمان هم شدی، برو! دوستت دارم، آن هم خیلی زیاد، اما اگر دلت با دیدن دیگری لرزید، رها کن مرا. دوستت دارم، آن هم بسیار زیاد، اما سال‌هاست که فهمیده‌ام، کسی که به رفتن فکر میکند، از کسی که میرود بی‌رحم‌تر است …دوستت دارم اما اینبار اگه رفتی، برای همیشه برو... یه دردایی واسه سن و سالی که داشتم خیلی بزرگ بود... ولی با همون دردها بزرگ شدم و حلشون کردم! 

شوهر من ی چند لول پایین تره...خیلی سخته...ظاهرا باهات خوبه ولی در اصل داره روح و روانتو میریزه به هم اگ ناراحتم بشیو غر بزنی میگه اخه من ک هر چی میگم برا خودت میگم...قربونت برم از چی ناراحتی ک سر من خالی میکنی؟؟؟عزیزم کسی چیزی گفته😐😐😐😐😐😐😐

شوهر من ی چند لول پایین تره...خیلی سخته...ظاهرا باهات خوبه ولی در اصل داره روح و روانتو میریزه به هم ...

این چند شخصبت داره تو خونه باز بهتره ولی جایی میریم یا کسی میاد میشه برج زهر مار سالهاست داماد خانوادست ولی اصلا صمیمی نشده تازه همش ایراد میگیره و همش دوست داره ب نحوی قهر کنه و رفت و امد نکنه 

ببین شوهرمنم اوایل کمی شبیه شوهرتو بود اونم قبل ازدواحش بامن بهش خیانت شده بود اعتماد بکسی نداشت

 تنهایی نمیذاشت جایی برمو اینا

منم اصلا هیچی نمیگفتم اوایل زندگیم بود میدونستم اعتماده تشکیل نشده منم بحرفش گوش میکردم یا خونرو میگفتم روم ببنده یمدت خونرو روم میبست اصلا هیچییی نمیگفتم 

بمرور زمان ک اعتمادش بهم بیشتر شد دید من بهش متعهدم الان ن درو میبنده روم تازه میگه تنهایی برو بازار و اینا 

یجور رفتار نکن باهات مقابله کنه الان انقد بهم اعتماد داره .اوایل یسری بحثمون شد منم داد زدم سرش گفتم  مردم میرن گوه خوریاشونو میکنن خیانتشونو میکنن من باید تاوانشو پس بدم اینا رو فقط توبحث میگفتم یا میگفتم بمن چه برو مشکلتو حل کن اگ بددلی اگ هرچی مشکل خودته باید بری حل کنی 

یسری برگشتم گفتم عزیز الان مهمون میاد درو نبند بعد میگن نگا زنشو اسیر میکنه این شد ک دیگه درو ببنده🤣🤣🤣🤣 چون میدونستم وقتش شده 

حتی اوایل اصلا نمیذاشت من برا خونه خرید کنم همشو خودش انجام میداد حالا بمن پول میده برم خرید انجام بدم 

آسیب ک دیده بروش مثبت اموزنده باهاش مقابله کن درست میشه 

عزیزم چرا دوست ندارن کسی بیاد خونتون؟ 

در ضمن من از شما بزرگترم ولی همیشه لباس‌های اسپورت و فانتزی میپوشم... روحیهتو نباز 

من امام رضایی ام🌹🌹🌹دل من گم شد اگر، بسپارید امانات رضا... و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا... از رضا خواسته ام بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا(علیه السلام) 
عزیزم چرا دوست ندارن کسی بیاد خونتون؟  در ضمن من از شما بزرگترم ولی همیشه لباس‌های اسپورت و فا ...

نمیدونم بخدا ، میگه دوس ندارم جایی برید و کسی بیاد خونمون میگه خوشم نمیاد 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792