خیلی کوتاه تو همین پست اول میگم.
من خیلی بچه دوست دارم و تلاشم این بود تا ازدواج کردم اقدام کنم برای بارداری. من و همسر هر دو عاشق این بودیم بچه اول پسر باشه بچه دوم دختر. برای همین قبل اقدام رفتیم دکتر برای تعیین جنسیت. یه رژیم سه ماهه داد که هر دو با اشتیاق شروع کردیم. بعد از سه ماه دکتر یه سری دستور موقع نزدیکی داد و گفت از این ماه طبق فلان روز و فلان ساعت اقدام کنید. ماه اول نشد، ماه دوم نشد و..... تا ماه ششم. قرص لتروزول خوردم، سونو دادم، امپولhcg زدم باز نشد که نشد. کم کم داشت باورم میشد که نازا هستم. خلاصه رفتیم پیش دکتر اونم یه ازمایش اسپرم برای شوهرم نوشت که شاید از مرد مشکلی هست، آزمایشو که انجام دادیم فهمیدیم شوهرم واریکوسل داره و همه ی این اقداما و رژیما همش الکی بود و بی فایده😔😔😐
خلاصه خیلی نا امید شدیم و ناراحت و شوهرم تو فکر عمل بود....
تا اینکه یکی از دوستان شوهرم به شوهرم پیشنهاد میده که زیر تیغ عمل نرو و سعی کن با زالو درمانی درمان کنی. کلی سرچ و تحقیق کردیم میگفتن پنجاه پنجاهه. خلاصه با شوهرم رفتین زالو درمانی. گفتن باید شش جلسه بیاد. جلسه اول انجام شد و از قضا چند روز بعد لز زالو درمانی پدربزرگ مشترک منو شوهرم فوت کردن (دخترخاله پسر خاله هستیم) و ما دقیقا تا 40 روز توی مراسم بودیم (طبق رسم شهرمون) از قضا اونجا چون مراسم بود و دائما در حال پذیرایی خرما میدادن من و همسرم خرما زیاد میخوردیم. فقط اینو یادمه روزای 17،18 مراسم بود که ختم انعام گرفتیم برای پدربزرگم که تو دلم نذر بچه کردم و به نیت علی اصغر تو همون مراسم یه مقدار شیر و خرما دادم.
بعد از مراسم چهلم که برگشتیم شهر خودمون و خونه خودمون اقدام کردیم، بدون اینکه اصلا تو فکر بارداری باشیم. (چون سر جریان واریکوسل شوهرم کلا قطع امید بودیم و فعلا بیخیال بچه شده بودیم ) خلاصه ماه بعد اصلا تو فکر تاریخ پریودمم نبودم تا اینکه یه روز احساس کردم خیلی وقته پریود نشدم. نشستم حساب کردم دیدم ۸ روز از موعدم گذشته. یه جرقه به مغزم خورد که یه بی بی چک بزارم. اماده شدم و سریع رفتم داروخونه بی بی چک گرفتم و برگشتم خونه و با کمال تعجب دیدم که خیلی سریع دو تا خط افتاد.... اینجاشو نمیتونم براتون توصیف کنم چون خوشحالیشو نمیشه با کلمه گفت، فقط اون لحظه شکر گذار خدا بودم . دیگه برام مهم نبود جنسیت، فقط همین که باردار شده بودم خوشحال بودم. شوهرمم که خبر نداشت ولی وقتی بهش گفتم از خودم بدتر بود😂😂
جالبیش اینجاس توی ازمایش ان تی تشخیص پسر دادن و الان یه پسر سفیدپوست موفرفریه شیرین زبون دارم و از ته دلم از خدا میخوام به هر کی ارزوی بچه دار شدن توی دلش گذاشته انشالله بچه بده. آمین
کلام اخر: این که میگن کار خوبه خدا جورش کنه واقعا خیلی حرف قشنگیه. خدا به من گفت اون دکتر و دارو و قرصا نتونست تورو به ارزوت برسونه، ولی من تونستم. عاشقتم خدا جون❤