2777
2789
عنوان

زن بابا

246 بازدید | 4 پست

بچه ها چنتا تاپیک از زن بابا خوندم خیلی ترسیدم من ۲۰ سالمه ۱۴ سالم بود مامان بابام جدا شدن و من پیش بابام زندگی میکنم. دلم برای بابام میسوخت چون خیلی تنها بود حالا با یه خانمی تو سرکارش اشنا شده بود که یه دختر بزرگ تر از من داشت بعد ما برای اشنایی بیشتر چند روزی با داداش اون خانم و بابام اینا رفتیم مسافرت 

تو سفر خیلی خوب بودن ولی اون خانم اصلا محل بابای من نمیذاشت ولی رفتارش با من خیلی خوب بود مثلا بابام حواسش نبود واسه من میرفت چیز نیز میخرید میاورد همش حواسش بود ناراحت نشم و اینا من و دخترشم تقریبا صمیمی شده بودیم بعد که از مسافرت برگشتیم بابام گفت این خانم ناراحت شده گفته تو همش حواست به دخترت بود اصلا به ما توجه نکردی با اینکه همش بیشتر توجهش به اونا بود و خیلی واسشون خرج کرد😐نمیدونم بهونه بود برای کات کردن یا چی ولی کات کردن بعد الان دوباره اوکی شدن دیگه ایندفعه جدیه من چیز بدی ازش ندیدم دوسشون دارم ولی میترسم بیان تو زندگیمون زندگیم خراب بشه😔😔نظر شما چیه  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم

همه مثل هم نیستند

هستند مادرانی که بچه به دنیا نیاوردند ولی از صد تا مادر بهترن.

به نظرم شما مانع نشو

و سعی کن در روابطشون دخالت نکنی

سن شما کم نیست و خوشبختانه بد را از خوب تشخیص میدی

احترامشون را نگه دار، با دخترشان مثل یک دوست صمیمی باش

انشالله خدا مهر مادری ایشون را در زندگی ات جاری می کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز