خسته شدم کاش خدا ببرتش یا مرگ منو برسونه.. امشب با یه دوستام حرف زدم خیلیییی باهاش صمیمی ام گفت میخام یه چیزی بت بگم اما میترسم ناراحت شی گفتم بگو گفت مامانتو چند روز پیش تو ماشین یه پسره دیدم پسره خیلی جوون بود همسن داداشت بود یه 25..
زنگ زدم مامانم بهش میگم دوستم اینجوری میگه. میگه من نبودم گفتم آره دیگه حاشا کن چون همه اشتباه میبینن و همه دروغ میگن تو راست میگی..
چند روز پیش من یه خانم ۴۵ ساله رو دیدم تقریبا با یه پسر ۲۷ سالا اینا بهش میخورد تو کوچه حرف میزدن من رفتم یه چیزی بگیرم از سوپری برگشتم دیدم دارن همو میبوسن واقعا پسر جوان و خوشتیپ بود فقط گفتم بیچاره مادرت چه آرزوها برای تو داره.....😒😒😒😒
درک میکنم مادر منم خیانت میکن خیلی سخت ولی من دیگ سعی میکنم اهمیت ندم
منم خیلی ناراحت میشم خیلی عذاب کشیدم من فقط 15 سالم تازه الان 5 سال این درد باهام
منم گفتم متنفرم و... ولی نمیتونم براش ارزوی مرگ بکنم
هیچوقت برای هیچکس ارزوی مرگ نکن
دوما اینک مادرت در هر صورت تف سر بالا
تیکر تولدم مجردممممم 😘دنبال دعوا نیستم تا وقتی میش با حرف زدن مشکلو حل کرد اگ جوابتو ندادم این ب این معنی نیست ک جوابی نداشتم این ینی اینک من با ابلهان بحثی ندارم ❤️🤗