چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
هوف چ دلگیر شدع روزا سایت شخمی خلوت شده 😐 چیکارکنیم پس روزای خوب کی میان🤔😐
دقیقا 😂😂😂😂
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!