بچه ها یکسال پیش من مسافرت بودم اینا اومدن ریختن تو خونم وسایلاشونو خودشونم پاشدن رفتن تهران کل خونه من یه سوییت کوچیکه اشپزخونه و هالش یکیه و اتاق خوابمو کامل پر کردن حتی پنکه سقفیش کج شده انقد پره چن تیکه دیگش مث چارپنجتا فرش پشت مبلامه و میز تلوزیونشونم جلو مبلام من بین مبل و میز تلوزیونشون میخابم حتی تو حیاطمم وسایلاشون هست جوریه ک ما میخوابیم دستوپامون میخوره بهم خیلی تنگه جام الان بعد یکسال خسته شدم میگن پول اجاره ندارن من از طرف پدرم بهم یه خونه رسیده درگیر بازسازی اونیم ولی دیگه نمیخام وسایلاشون مزاحمم باشه من باردارم تازه الان اونا تو تهرانن پلی استیشن خریدن همشونم گوشی نو خریدن بما میگن پول نداریم شوهرم از شکم من میزنه به اونا میده یه خونواده مفتخور بی معنین حتی انقد براشون مهم نبوده فرش منم از اتاقم جم نکردن وسایلای مزخرفشون زیر فرش منه بعد کمد من تو هالمه حتی در کابینتم باز نمیشه راهنماییم کنین چجوری بهشون بفهمونم خستم کردن