خانوما شوهرم و پدرشوهرم تصمیم گرفتن ی گوسفند بگیرن باهم نصفی بعد دایی من گوسفند و اینا داره گفتن ازاون بگیریم خلاصه گرفتن وداییم خودش سر برید و تقسیم کرد بین دو نفر بعد داییم ب شوهرم گفت کله پاچه رو خودم برمیدارم شوهرمم گفت نوشجون بردار..بعد دیشب زن بابای شوهرم رفته خونه داییم سهیمه گوشت خودش و گرفته و گفته ک ما حیگر نمیخوریم بزارش برا سهم ما..داییم گفته باشه منم خاستم کله پاچه رو بردارم ولی دلم راضی نشد چون زهرا حاملس ینی من اونم تمیز میکنم با جیگر میزارم رو گوشتش اونم گفته باشه و رفته..پدرشوهرم ک هرروز ناهار خونه ما بود ینی من۶ماه عروسی کردیم هرروز میوومد بخدا هرروز اخراش دیگ ناهار میفرستادم مغازش واسش بعد امروز دیدم پدرشوهرم اومد دنبال شوهرم ک برن مغازه دیدم ناهارش و اورده و گفت اینم از سهمیه گوشت شما من فککردم سهم مارو پیش داییم گرفته نگووو ک سهم خودش و برداشته اورده و گفته من گوشت نمیخرم اصلا این برا شما اونیم ک پیش داییته برا خودش بعد ناراحت بودن ک چرااا همه گوشت و ب ما ندادن ک ما بیاریم براتون مگه ما خاستیم بخوریم گفتن ب شوهرم حتما زنت زنگ زده گفته سهم گوشت مارو ب کسی ندین میرن میخورن..منم ناراحت شدم زنگ زدم ب داییم گفتم اینا برا جیگر و کله پاچه اینجوری میکنن بزار رو سهم گوشت ما ببر بهشون بده اونم همینکارو کرده اونام برداشتن ن جیگر ب ما دادن ن کله پاچه نه قلوه ن چیزی اونوخ منم انتظار دارن نصف پول گوشت وبدیم شوهرم با باباش دعواش شده ک چرا این حرف و میزنی حرف زنت و باور میکنی..بخدا چقدر خوبی کردیم بهشون اخر این شد بخاطر ی کله پاچه اخه چ ارزشی داشت ببخشید طولانی شد
میشه برای سلامتی نینیم صلوات بفرستی سالم بدنیا بیاد🤩🤗
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.