یه هفته ای پیش به شوهرم گفتمیکم بیشتر توجه کن بهم منم احتیاج دارم این شد بهونش که دعوایی درست کرد حرفایی هم بهم زد فرداش من رفتم کنارش عادی رفتار کردم انگار نه انگار که چیزی شده گفتم یه چیز شده بیخیال و چند روز بیشتر هم توجه محبت کردم ولی اون همچنان سرد بود دیشب کنارش نشسته بودم هی خودشو میکشید اونور گفتم چرا فرار میکنی دوباره قهر کرد امروز میگم چرا اینجواینجوری فقط بگو مشکلت چیه بهش میگم خسته شدم دیگه بلند شده به قدری کتکم زده که تمام تنم درد میکنه تمام موهامو کشیده بهش میگم دیگه نمیخوامت میگه هری گفتم تو برو نرفت ساکمو جمع کردم برم دخترم گریه کرد که نریم موندیم ،اونم هی با دستش بای بای میکرد که برید ،موندم چه کنم کسی میتونه راهنمایی کنه