روزگارانی در چوکوروا

برادر دمیره

قصدش انتقام ازدمیره

بعد از مرگ ییلماز عاشق مژگان میشه

ولی مژگان هم می میره

دیگه بعد از فوت مژگان دست از انتقام بر میداره وبا دمیر دوست میشه

درکل ادم خوب وباانصافیه

فقط بادمیر دشمنه

فکرت پسر برادر تکینه،،،اومده از دمیر انتقام بگیره،،چون پدر دمیر به مادرش تجاوز شده و مادرش فکرت رو باردار شده

خانوما راستی اون دختره بود که غفور وثانیه سرپرستی شو قبول کرده بودن ....فکر کنم اسمش انگور بود کجا رفته چرا توو فیلم نیست؟

فکرت پسر برادره تکینه قصده خاصی نداره میاد پیشه عموش ولی بعدش بهش تهمت میزنن و اینا ولی ادمه بدی نیس قصدی نداره 

سلاممم

ببخشید من اطلاعات اشتباه دادم😬

فکرت داداشه دمیره

اومده انتقام بگیره 

قبلا مامانش اومده بوده توی مزرعه یامانا و ادنان یامان بهش دس درازی میکنه بعد بچشو قبول نمیکنه 

حالا فکرت اومده از دمیر انتقام بگیره

سلاممم

ببخشید من اطلاعات اشتباه دادم😬

فکرت داداشه دمیره

اومده انتقام بگیره 

قبلا مامانش اومده بوده توی مزرعه یامانا و ادنان یامان بهش دس درازی میکنه بعد بچشو قبول نمیکنه 

حالا فکرت اومده از دمیر انتقام بگیره