اولش بگم تازه وارد نیستم کاربری مو خودم خواستم پاک کنن بنا به دلایلی
خب اصل ماجرا یه هفته پیش من به شدت مریض بودم گلاب به روتون استفراغ و اسهال شدید که داشتم میمردم خونه ما ویلاییه و یه طرف مادر شوهرمن یه طرف ما حیاط یکی هستیم ولی بقیه امکانات جدا بعد مادر شوهرم دید من مریضم اومد از بیرون پنجره گفت چیشده گفتم اینجوریم گفت کته با ماست و نعنا بخور خوب میشی و گفت ببرمت دکتر منم گفتم نه ممنون و رفت بماند که جونی تو بدنم نبود که بخوام چیزی واسع خودم درست کنم بعد .......