2777
2789
عنوان

خواستگاری میراث مونده من

205 بازدید | 5 پست

بعد چهارسال ی ماه پیش زنگ زدن ک‌ بیان گفتن نه بزارید شهر محل کارش معلوم بشه. ی هفتس معلوم شده به مامانم میگم زنگ بزنن بیان میگه تکلیف خونه معلوم کنه. خب پس عقد واسه چیییهههههههه. دو سه ماه عقد می‌مونی خونه هم همزمان اوکی میشه. چهارساله من اندازه چهل سال پیر شدم همش از بی تدبیری خانوادم اه اه ههههههه. بعد خونه میگن سنگ قبر هم بگیره بعد بیاد . آخرشم شب بعد نامزدی تصادف میکنم میمیرم خوشی هیچی رو نمیکنم 

خدانکنه این چه خرفیه

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد…                                تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

برادر شوهر خواهرم حدود ۶سال با یک دختر دوست بود.بخاطرش  ارشد رو شهری که دختره قبول شده بود انتقالی گرفت و رفت.پدر مادر دختره چون می دیدن این پسر به شدت عاشق دخترشونه هربار که خواستگاری میرفتن یک توقع جدید از پسر بیچاره داشتن.طفلی یک آپارتمان و ماشین خرید بازم بهونه مهریه و باغ سرا و... رو آوردن.آخر  پسره بعد بیشتر از ۶سال مجبور شد از دختره دل بکنه و با یکی از همکارانش ازدواج کنه.فردای عقد ماجرا به گوش دختره رسیده بود و طفلک دختره به خونه مادر شوهر خواهرم زنگ زده بود با اشک و التماس و گریه میگفت علی من رو بگین برگرده.خواهرم وقتی از قول مادر شوهرش اشک و آه دختره رو تعریف می‌کرد جیگرهمه مون  براش کباب شده بود.پسره هم گفته بود الان که عقد کردم دیگه دیره.خانومش از اول ماجرا رو میدونست خییلی عین عقاب مراقب شوهرشه

به نظرم با یک بزرگتر تا دیر نشده صحبت کن که حسرتش یک عمر به دلت نمونه

الهی که هر چه خیره برات رخ بده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سعی کن با خواستگارت صحبت کنی . بدون اینکه آبروی خانواده ت رو جلوی اون ببری ازش دلجویی کنی و بهش اطمینان بدی که عاشقانه دوستش داری و بهش بفهمونی اگه الان خانواده ت سخت گیری میکنن بخاطر شرایط بد جامعه و عدم شناخت کامل از ایشونه که میخوان به قول معروف سفت بگیرن که سفت نخورن.اما قطعا رفتارشون بعد ازدواج شما دوتا و بعد اطمینان از خوشبختی شما دوتا اینطور سخت گیرانه نخواهد بود.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792