من قبلا با یکی دوست بودم اونو خیلی دوستش داشتم ۳ سال با هم بودیم ولی اون ی روز منو ول کرد و خیانت کرد و رفت و من چند ماهی افسردگی گرفته بودم و مدام گریه میکردم ،تا این ک ی روز خواستگار برام اومد و من فقط و فقط از سر لجبازی و چون با خودم تصمیم گرفته بودم ک دیگ ب کسی عاشق نشم با خواستگارم ازدواج کردم ، شوهرمم آدم بدی نیست ولی یکم اعصبانیه و ب همه چی شکاکه و گیر میده ، خیلی سخته برام زندگی کردن خیلی سخته خودمو تو چاه انداختم واقعا و راه برگشتی ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
وقتی بین مادر و فرزند فاصله میندازن ضرب شو جوونا میخورن
اگه کتاب خوب یا سایت خوب در مورد تربیت فرزند ، و روابط و شخصیت میدونی بهم معرفی کن . کتاب زنان زیرک . زن بودن از تونی گرنت .نیمهی تاریک وجود تاپیک دختر گرانبها و بانو آرتمیس عالی هستند وخوندمشون.
من عنوانتو خوندم فکر کردم میخوای از شوهرت تعریف کنی چون اگه انتخاب منطقی داشتی الان وضع این نبود
( لینک داستان زندگیم ) اول از همه بگم جواب سوال پر تکرارتون رو! من مشاور نیستم ولی وقتی با کسی حرف میزنم که منو نمیشناسه اولین سوالش اینه که شما مشاوری؟!😜😁 ولی بر اساس مطالعات و تجربیاتم اگه بتونم کسی رو راهنمایی کنم حتما اینکارو میکنم و خوشحالم میشم👌🏻❤ اگر با هر نظر یا تاپیک من حال دلتون بهتر شد یا به نتیجه ای رسیدین برای عاقبت بخیریمون و اینکه زودتر به هم برسیم دعا کنید🙏🏻💚اگه بعد هر لبخندی خداروشکر نکردی! حق نداری بعد هر اشکی گله مندش باشی🙂🙃خدای قشنگ و مهربونم شکرت برای همه داشته ها و نداشته هام❤🤩😘