2777
2789
چاره ای نداشتم واقعا روز اخر سر کارت حقوقی خودم خیلی کتکم زد همون لحظه قسم خوردم ازش طلاق بگیرم

خیلی آدم بی چشم و رویی بوده باوجود اون مشکلی که داشت حتی باهات بد رفتاریم میکرده عجیبه واقعا!

به هیچ وجه ناراحت و پشیمون نباش بهترین کارو کردی.

سنت کمه شاغلم هستی بعدا با کیس خووووب مزدوج میشی خیالت راحت

من احمق دوران طفولیت یه دوست داشتم میرفتم پیشش خوب میرفتم ادم وسواسیم نبودم شلوارکشو بهم میداد یا شل ...



نترس شروع کن نماز خانوم فاطمه رو بخون شفاعتش خیلی مجرب دو رکعت رکعت اول حمد صد سوره قدر رکعت دومم همون یه حمد و صد توحید تو قنوتش گریه کن حرفاتو به خانوم فاطمه بگو البته قبل نماز چهارقل ایت الکرسی بخون فوت کن به خودت چهارده روز بخون محال دست خالی برگردی

من فردا روز اخرمه حتما تورم می گم سرنمازم نترس توکل کن به خدا

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نترس شروع کن نماز خانوم فاطمه رو بخون شفاعتش خیلی مجرب دو رکعت رکعت اول حمد صد سوره قدر رکعت دومم هم ...

اخه اعتقاد ندارم همین دوستم یه خاتواده ی مومنی بودن ب ظاهر منم ب اسرار مادرم ک چ خذنواده ی مومنین برو باهاشون بگرد این دوستت خوبه ال بل جیمبل 

این نون 

 اومد تو سفرم 

روزی هزااااار بار میگم عجب غلطی کردم 

بدیشم اینه همه جا نوشته فقط رابطه جنسی 

میگم نکنه بی هوشم کردن بهم تجاوز کردن خودم یادم نیست 

ب هرکیم بگم باور نمیکنه تف سربالاست میگن خودت چ غلطی کردی گرفتی از حالتای عصبی حالت تهوع میگیرم بهش فکر میکنم پشت سرم چیا میگن اگر بفهمن 


اخه اعتقاد ندارم همین دوستم یه خاتواده ی مومنی بودن ب ظاهر منم ب اسرار مادرم ک چ خذنواده ی مومنین بر ...




ببین راهتو پیدا کن تو الکی به این دنیا نیومدی که هدفی داشتی برو تجربه های نزدیک به مرگو بخون می فهمی هر انسانی خودش قبل تولد پازلای زندگیشو چیده رشد روحی که قبول کرده بود تو خودش بوجود بیاره رو تعیین کرده چالشایی که برای رشدش بهش نیاز داشتو انتخاب کرده و اگر تو این زندگی موفق نشی باز هم بعد تولد تو دنیای دیگه زندگی بعدیتو انتخاب می کنیو برمی گردی تا وقتی که بتونی رشد کنی مثلا یکی بود صدتا زندگی گدرونده بود تو زندگی اخرش یه جراح تو امریکا بود اونم مثل تو مریص شد بعدم کما و اون دنیا مستقیم بردنش جهنم اونم زیر شکنجه خدارو صدا زد گفت اخه من که اینهمه بیمارو درمان کردم خدا بهش گفت خودخواه بودی مثل زندگی های قبلت و صد زندگی قبلشو بهش نشون دادن تو یکیش شاهزاده مصری بود کارگرارو شلاق می زد تو یکیش تو افعانستان حشیش می کاشت خلاصه فقط به خودش فکر می کرد که دیگه گوشی رو دادن دستش بابا بیدار شو برو سمت کارای خیر که اونم شفا پیدا کردو کلا مسیر زندگیش عوص شد


ببین راهتو پیدا کن تو الکی به این دنیا نیومدی که هدفی داشتی برو تجربه های نزدیک به مرگو بخون می فهمی ...

اینارم اخه باور ندارم مرگ برای من یعنی پایان و ادامه ی چرخه ی بدنم به شکل کربن در خاک 

اما چند سال پیش خواب دیدم مردم تنها خوابیم هست ک دقیق یادم بود با صدای اذان پریدم ماه رمضون بود 

تو خواب کور بودم دستم ب دیوار بود یه هیولاهایی با صدای وحشتناک دنبالم بودن منم نمیدیدم دستم ب دیوار بود و هی سعی میکردم بدوم که یکی دستمو گرفت گفت اینجا یه پنججرست ازش بپر بیرون بعد بهم گفت نترس تو مردی من حواسم بهت هست بعد بردم یه جا گفت اینجا دارن سینه میزنن محرم بیا 

اومدم برم توش خس کردم دارن با چوب میزننم 

اومدم بیرون 

گفتم اینجا منو کتک میزنن سینه نمیزنن 

گفت نه بیا اشتباه میکنی طاقت بیار بعد حس کردم باز با چوب کیزننم تا کم کم دردا کمتر شد چشمم باز شد دیدم یه جمعیت عظیمی دارن سینه میزنن به من گفت برو نماز خونه بشین استراحت کن 

رفتم یه زنه با مانتو خاکی نشسته بود رو صندلی حس کردم قبر کنه گفتم اینجا کجاست 

گفت اینجا اخره بهشت سه بار گفت 

گفتم پس میتونم از خدا چیزی بخوام گفت اینحا نه 

اما بلند شدم گفتم توروخدا خانوادمو ببینم رفتم دیدم مادرمو خواهرم دارن گریه میکنن خواهرم گفت حس میکنم هنوزم اینجاست بعد رفتم پیش ظوهرم ک اون موقع دوست پسرم بود داشت گریه میکرد میگفت تو منو دوست نداشتی ک رفتی 

حالا با این ک خواب بود تحت تاثیره ماه رمضون دیده بودمش اما اون زمان حس کردم مرگ هیچ ترسی نداره جز ام ندیدن عزیزاتولی باور کن حرفمو ک اینا همه خرافات محض هر کسی پیرو دینی خودشو میبینن هندوها کریشنارو میبینن مسیحیا مسیحو



اینارم اخه باور ندارم مرگ برای من یعنی پایان و ادامه ی چرخه ی بدنم به شکل کربن در خاک  اما چند ...





نه بابا کجای کاری من خودم بدتر از توام تو اگر الان اولین بار تو پرسه احتمال مرگ قرار داری من سه بار سرم اومده یبار که انقدر بدبخت بودم به خدا گفتم می خوام بمیرم مرگمو بده بعد دوستم اس زد خواب دیدم تصادف کردی مردی من پیام خدارو گرفتم فهمیدم اگر باز مرگ بخوام رفتنیم توبه کردم دیگه ارزوی مرگ نکردم

یبارم بچمو حامله بودم چهار ماهم بود تو خواب بهم گفتن درد زایمان نمی کشی گدشت ماه نه شدم چون طبیعی باید زایمان می کردم تا چهل و یک هفته نگهم داشتن به خاطر فقیر بودن نتونستم برم بیمارستان خوب شب قبل رفتن بیمارستان بچه تو شکمم فقط تکون می خورد تا صبح صبحش رفتم بیمارستان تا دستگاهو فرو کردن تو رحمم که کیسه ابو بزنن خون فوران کرد بیرون تو همون بخش سز کردن سریع دکتر گفت تا مرگ پنج دقیقه فاصله داشتی

یبارم سر بارداری دومم تو خواب گفتن گوسفند بکش شیش ماهه بودم شوهرم رفت خرید دوباره خواب دیدم تو صف اجل وایستادم وسط صف بودم دو تا فرشته مرد که خیلیم بداخلاق بودن منو کشوندن از صف بیرون بعد یه ماشین مستقیم اومد طرفم فهمیدم می میرم از ترس چشمامو بستم باز کردم نه ماشین بود نه مرده بودم رفتم صفو نگاه می کردم که بیدار شدم و دقیقا سه روز بعدش تصادف کردم با اون شکم گنده ماشین بهم کوبوند تاپیکشم هست ولی هیچیم نشد

منم خیلی بلا سرم اومده اما فقط خدا اون نجاتم داد واسه تو حالا بیماریه واسه من بدترش بود طلسم مرگ شدم یبار یه کافر بی دین سرم اورد اونوقت جهنمو دیدم فقط صدا کردن خدا نجاتم داد منم مثل تو اعتقاد نداشتم خدا اون دنیا این دنیامو یکی کرد دیگه ایمان اوردم تو هنوز خیلی خوبی که مقاومت می کنی ادم تو دنیا جهنمو ببینه خود به خود ایمان میاره من دیدم و هنوزم از خدا شاکیم چرا منو حتی برای چند ثانیه برد جهنم اخه سر طلسم مرگ من موکل سحرو دیدم ورودش به بدنم و خوندن قران بالاسرم توسط یه فرشته و خروجش از بدنم خیلی فجیع بود اما متاسفانه سرم اومد یکی از سوره های چهار قل بالاسرم خوند من اون زمان حفط نبودم الان دیگه حفط کردم قبل خواب می خونم

نمیدوپم من نمیتونم چیزیو ک علم تایید نکرده تایید کنم فقط بنده ی علمم


اوهوم یکی بود مثل تو رفت اون دنیا می گفت دیدم خودمم همون جمله معروف که من فکر می کنم پس من هستم به فکرش رسید و بعد دید با مرگ نابود نمی شه توام ناامید نباش انسان ابدیه حتی مرگ هم تمومش نمی کنه فقط تولد تو دنیای دیگس

ن من نرفتم بابا خواب دیدم هر کس میگه رفتم اون دنیا دروغ میگه باور نکنید  



من که رفتم چرا دروع همش راسته یه نگاه به خودت بنداز مگه می شه خالق تو ازت همینو بخواد که مریص شی بعدم تموم بدون اینکه بفهمی چی به چیه من بارها خواب اون دنیارو دیدم قبل تولد پسرم خواب جایی که بودو دیدم یه پسر جوون زیبا تو یه باع تند تند بهم می خواست هشدار بده در مورد یه چیزی اما من اصلا صداشو اجازه نداشتم بشنوم بیدار شدم یکسال بعد حامله شدم پسرمو و متاسفانه بعد تولدش زندگیم منفجر شد بیچاره می خواست بهم بگه چیکار کنم نترسم و صبر کنم ولی خوب من تنهایی درد کشیدم زندگیم تا طلاق رفت ولی برگشتم خیلی روزای بدی بود

ن من نرفتم بابا خواب دیدم هر کس میگه رفتم اون دنیا دروغ میگه باور نکنید 


یه چیزی بگم تو تنها نیستی به خاطر همین نیازی به همدمی بالایی ها نداری پدر مادرت همسرت عاشقتن من این نعمتارو نداشتم یعنی پدر مادر همسرم دوسم ندارن مجبوری رفتم سمت اماما و خدا اوناهم خیلی کمکم کردن زنده بودن تا الانم معجزه خداست همه نعمتایی که ازش خواستمو بهم داد توام امتحان کن برو سمتش ازش بخواه انقدر حال می ده می بینی تو خواب بهت نشون می دن کمک بالایی ها رسید و تو بیداری ارزوت براورده شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز