وای خدایا دارم از دست شوهر دروغگو و بدقولم روانی میشم دیگه کم آوردم بخدا

یعنی من از بدقولی دروغ نفرت دارم و دقیقاااا خدا بدقول ترین و دروغگو ترین شوهر دنیا و جهان و قسمتم کرد آخه این مرد صد تا چاقو بسازه یدونه دسته نداره عوضی بدقول دروغگووووووووو هیچوقت هیچوقت نشده یه حزف بزنه یه قول بده سر وقت عملیش کنه قبل عید از برادرم به مبلغ صد و ده میلیون قرض گرفت گفت برج دو میدم البته من قرض کردم دادم بهش و چک گرفتم به تاریخ بیست برج دو الان برج چهاریم هنوز نداده همش منو سر میدوونه همش امروز فردا امروز فردا امروز فردا دیشب خیلی جدی گفت قرار طللبش و از دوستش که سیصد میلیونه بگیره و پول دادش منو بده منم خوشحال که خلاصه میده دیگه آخه دوستش پیش خودم بهش زنگ زده بود خیالم راحت بود که البته دیروز باید میداد شد امروز الان به من زنگ زده میگه بیست و پنج میلیون و میدم بقیه اش باشه واسه چند روز دیگه یعنی دیگه خون به مغزم نرسید فقط گرررررریه کردم آخه من با مسئولیت خودم همچین پولی از برادرم گرفتم اون به من اعتماد کرد خدایااا وقتی شوهرم میگه چند روز دیگه یعنی چند ماه دیگه یعنی دیگه معلوم نیست قسط وام خونمون و هفته پیش خرج کرد گفت پس فردا میدم بهت نداد گفت با پول برادرت واریز میکنم حالا نه تنها پول برادرم و نداد بلکه قسط ازدواجم نداد ازش متنفرررررررم سرم درد میکنه از شدت حرص و جوش دو سال زنش شدم به گوه خوردن افتادم مردک بی مسئولیت و دروغگو و بد قووول خودمو سرزنش میکنم با اینکه میشناختمش چرا همچین پولی بهش دادم خودمو گرفتار کردم همش فکر میکنم زندکی یه روز دو روز نیست تا کی باید این رفتار گوهشو تحمل کنم یه سال دو سال ده سال بیست سال اگر هر سریع انقدز استرس بهم وارد بشه که من تو چهل سالگی میشم پیرزن هفتاد ساله بخدا بخاطر این رفتازش بچه دار نمیشم میترسم که برای همچین مردی بچه بیارم میترسم یه روزی ببرم ازش و برم بچه این وسط بدبخت میشه سرش داد زدم و گفتم همون بیست و پنج تومنم واریز نکن قطع کردم مردک احمق بیشعور عوضی تا همین دیشب حتی امروز صبح گفتم خیالت راحت کل پول و واریز میکنم حالا زنگ زده چرت و پرت تحویلم میده ما حتی یه بار رفتیم جدا شیم کاش شده بودم کاش جدا شده بودم و با منت کشی هاش برنمیگشتم عوضی