دختر 4 ساله جاریم مهدشو خیلی دوست داشت 10 روزه مهدشو عوض کردن هر روز اشک تو چشمش جمع میشه و با گریه میره خیلی مظلوم و حرف گوش کنه دیشب داشتم تو اتاقش براش قصه میگفتم بخوابه گفت نمیخوام برم مهد گریه کرد بغلم کرد گفت اونجا جای جیشم میسوزه زخم شده میخوای ببینی نگاه کردم مشکلی نبود خیلی نگرانش شدم به مامانش گفتم پیگیری کنه به نظرتون چرا این حرف و زده
یادمان باشد به خاطر بی کسی هرکسی را به زندگیمان راه ندهیم با بی کسی میشود زندگی کرد اما با هرکسی نه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤