عزیزم من درست دوسال بعدش حامله شدم الانم بااینکه بعددوقلوهام زایمان کردم محاله یادم نیفتن.اون لحظه که خونم پر آدم بود بدون بچه اومدم خونه دخترم گفت مامان پس داداشام کو ،بدترین لحظهای زندگیم بود خدا هیچکس شرمنده نکنه باشرمندگی جواب دخترمو دادم
منم آخر هشت ماهگی وقتی رفتم دکتر واسه چکاب صدا قلبشو نشنید سریع رفتم سونو بند ناف دور گردنش پیچیده بود و قلبش نمیزد شب قبلش کلی ورجه وورجه کرده بود کلی باهاش حرف میزدم صدامو میشناخت الان ۲۰روزه گذشته اما نتونستم ی روز هم آروم باشم . همه چی سالم بود . توبارذاری اصن اذیتم نکرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
