اومدم خونه بابام برای طلاق اقدام کردم چند بار شوهرم و خانوادش اومدن درو به روشون باز نکردم 
بار اخر که شوهرم اومد دروباز کردم و بهش گفتم که نمیخوامش و تصمیم خودمو گرفتم و میخوام ازش جدابشم 
حالا پشت هم به خواهرم زنگمیزنه پیام میده که به بهار بگو بیاد صحبت کنیم این راهی که انتخاب کرده راه درستی نیست
منم نمیخوام باهاش حرف بزنم که مبادا خرم کنه برمگردونه و دوباره روزگارمو سیاه کنه 
یا از طریق جادو جنبل مادرش بخواد برمگردونه
به نظرتون کارم درسته که باهاش ارتباط نمیگیریم؟ 
دلیل طلاقمم تو تاپیکای قبل گفتم 
دست بزن 
فحاشی 
وابستگی شدید به خانواداش 
بی توجهی به من و زندگیمون 
خودمحور بودنش و لجبازی و خرجی ندادن 
بی احترامی به خانوادم جوری که تو چشمام نگاه میکرد میگفت مادرت دوست پسر داره فیلمشو بیارم که بهت ثابت کنم 
یا مثلا میگفت روزی صدبار به این و اون میدادی 
فوق العاده بددهن و خودخواهه و هیچوقتم معذرت خواهی نکرده
۴سال ک زنشم روز به روز بدتر شده جا این ک خوب بشه
منم واقعا میترسم تو دعوا یهو منو بزنه سرم بخوره جایی یا ناقص بشم یا بمیرم