نه من تا چهلم مامانم پیشم بود
تازه بعدشم من چند روز رفتم خونه مامانم
ولی دیگه از روز ۳۵ خودم تقریبا کارامو میکردم
اخه من یکم نازک نارنجی و ترسو هم هستم😅😆
مامانمم نوه اولش بود حسابی ذوق داشت که کارای بچه رو بکنه
وگرنه شاید خیلیا که زرنگ تر از من هستن زودتر هم میتونستن کارای خودشون بکنن😅
والا من از وقتی باز شد دیگه دراز کشیدم
حتی نیمه دراز غذامو میخوردم و بیشتر به پهلد دراز میکشیده
طاق باز و به شکمنمیتونستم
انگار کش میومد بخیه هام
بچمو دراز کش شیر میدادم
خیلی اذیت شد بچم نزدیک بود از سینه بیفته و شیرخشکی بشه
چون قشنگ سیر نمیشد و شیرخشک هم به عنوان کمکی بهش میدادم
ولی بعد از ۳۰_۳۵ روز دیگه یکم کجکی مینشستم
میگممن خیلی ترسو شده بودم اصلا طاقتم خیلی کم شده بود
میترسیدم بشینم
چون اولین دفه که حس کردم بخیه م پاره شد نشسته بودم رو مبل
یهو احساس کردم یه چیزی ترکید تو زخمم . قشنگ حس کردم پاره شد نخ بخیه
واس همین خیلی ترس داشتم نسبت به نشستن
ولی هرچی کمتر بشینی بهتره
تا میتونی دراز کش باش اگر کمک داری کنارت
من رو زمین دراز کشیده بودم
رو تخت که دراز میکشیدم وقتی میخاستم پا شم احساس میکردم کش میاد زخمم
ببخشین پیامام طولانی میشن😅
بازم اگر سوالی بود حتما میبینم و اگر بدونم بهت میگم عزیزم😘