مثلا اومده بود دخترمو ببینه دعا آورده بود گذاشته بود زیر سنگ. شوهر زود دید بهم اومد گف چهار چشمی حواسم بهش باشه . هر چی هم آورده بود نخوردیم. شوهرم زود رف با اون یکی خواهرش دعارو ب دعا نویس نشون دادن میگه درباره ی بستن زبان خواهرشوهرای خودش بوده مربوط ب ما نمیشده..... ولی خب مگه سنگ قحطی بوده از یه شهر دیگه پاشده اومده شهر ما دعاشو بزاره دم در خونه ما!!!
حالا بنظرتون ب روی خواهرشوهرم بیاریم ک همچین کاری کرده ما فهمیدیم یا بیخیالش بشیم