دیگه امیدی ندارم.
سرنوشت منو خدا اینجوری رقم زده. و قرار نیست روزی درست بشه. مثل پدرم که تو اوج حسرت و آرزوها فوت کرد و زندگیش پر از سختی و رنج بود. و یه دعاش هم مستجاب نشد و رفت.
اگه خدا قرار بود روی خوش زندگی رو به ما هم نشون بده تا الان میداد.
تا اونموقعی که بابام زنده بود روی خوش زندگی رو نشون میداد ولی نداد.
تا الانم الکی امیدوار بودیم..