یه تبریک تولد گفتم اینم جوابش😢 + اسکرین

به هم یک سال فرصت دادیم که بعدش رابطه جدی بشه ولی اوضاع با ما سرسازگاری نداشت و اونجوری که میخواستیم تا الان پیش نرفت چون مشکل مالی داره و خب شرایط تشکیل یه زندگی خیلی سخته تو این اوضاع اقتصادی....نمیدونم اگه بخوام بهش فرصت بدم تا کی قراره بلاتکلیف بمونم...

نمیدونم ولا ولی بازم میگم همه آدما مثل هم نیستن من بارها خواستم این رابطه رو تموم کنم خودش نذاشته ۴ ساله...و خودشم میدونه من حتی احساس کنم ذره ای از علاقه اش کم شده نمیمونم چه برسه اینکه بخواد بره سراغ یکی دیگه....قبل از من  کسی توی زندگیش بوده و اینو بهم گفته...به هیچ دختری اعتماد نداشت و حتی عشق رو دیگه باور نداشت...من اصراری برای بودنم  نداشتم سخت محبت منو بدست آورد منم اطمینان دارم که حاضر نیست به این  راحتی ها از من بگذره ولی خب تهش من تصمیمم رو گرفتم  میخوام تمومش کنم اگه خدا خواست درستش کنه که میاد جلو و رسمی و جدی میشه اگه نه که دیگه فرقی به حال من نداره

کات نکردم😔 ولی از یک سال پیش قرارمون این بود که یک سال به هم فرصت بدیم یعنی تا ۲۰ روز دیگه...که رابطه امون اگه جدی بمونیم و اگر نه تمومش کنیم همه چی رو....میدونم نمیذاره وحالا قراره کلی برنامه داشته باشم با اینکه حرفشو زده بودیم...اما خسته تر از اونی ام که بلاتکلیفی این رابطه رو تحمل کنم😔

اوهوم حتما اینکارو میکنم ولی خیلی سخته برام خیلیییی خیلییی سخت😭

۳۰ سالش شد...کلا مشکل کار داشت مدام از کار بی کار میشد...میخواست شرکت خودشو بزنه که باز با مشکل رو به رو شد این یک سال درگیر همین بود و خب تازگیا توی یه شرکت شروع به کار کرده

ولش کن😅میخواستم ببینین من چجوری با همچین آدمی میتونم رابطه امو راحت قطع کنم آخه😭

والا هیچکس ، هیچکس مثلش نمیتونه اخلاقای بد منو تحمل کنه هیچکس نمیتونه اذیت های منو تحمل کنه من خیلی دختر تخس و یه دنده ای ام خیلی اذیتش میکنم حتی بی دلیل هیچکس نمیتونه اینقد صبور باشه اینقد منو تحمل کنه حتی خانواده ام😔بخدا بارها بهش گفتم من دوست دارم کنار تو از صفر زندگیمو شروع کنم اما خودش اینجوری دوست نداره من توقعم بالا نیست اون دوست نداره من سختی بکشم ولی نمیفهمه من سختیم الانه😔

نمیدونم واقعا چیکار کنم شما هم درست میگی ولی حداقلش شاید برای مدتی دور بشم ازش...

خدانکنه😔 چیکارش کنم آخه😩 بخدا من خسته شدم از بلاتکلیفی خسته شدم از دوری خسته شدم از صبوری من اصن آدم صبوری نیستم خیلی صبر کردم براش دارم داغون میشم تو این رابطه نصف نیمه که معلوم نیست قراره بعدش چی بشه😔 

میدونم از دست دادنش میشه حسرت 😔

بخدا که از خدامه بریم توی زندگی بسازیم با هم با همه داشته و ها و نداشته هامون ولی خودش اینجوری قبول نمیکنه من چیکارش کنم؟😭