2777
2789
عنوان

شوهرم هی میگه برو خونمون

358 بازدید | 24 پست

هی حواسش هست که مامان باباش ناراحت نشن 

الان یه هفتس نرفتم زنگ زده میگه چرا نمیری زشته منم دوست ندارم بدون اون برم خودش سرکار.  دلم زیاد بخاطر حرفهای پدرشوهرم خوش نیست چون یه بحثایی شده که خیلی ناراحتم از اینکه شوهرم بم اهمیت نمیده بیشتر ناراحت میشم 

یدفه هم اوایل بارداریم که خیلی حالم بد بود پدرشوهرم زنگ زده بود که چرا نمیاد اینجا مامانم گفته بود حالش خوب نیست گفته بود مگه فقط اون حامله میشه قبلاً زنا چکار میکردن خیلی زبون بدی دارن. 

الان بگین چی به شوهرم بگم که قانع بشه 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برعکس من دلم میخواد برم شوهرم نمیره نمیذازه منم برم از خانوادمم دورم .شدیدا حوصلم سر رفته

منم اگه بعضی حرفا پیش نمیومد میرفتم ولی بعد از اون گفتم دیگه تنها نمیرم با شوهرم میرم

اره از اون بدی ندیدم ولی زخم زبون اونو چکار کنم 

اهمیت نده خودت پشتوانه خودت باش نگو چرا همسرم پشتوانه من نیست اگرپدرشوهرت  یه چیزی بهت میگه همونجا باادبانه جوابشو بگو هر چی باشه،، اون موقع می فهمه ،،،ب من هر کی هر چیزی میگه انتظار ندارم همسرم پشت من باشه زود سریع جوابشونو میدم  خودت ب خودت اهمیت بده

منم اگه بعضی حرفا پیش نمیومد میرفتم ولی بعد از اون گفتم دیگه تنها نمیرم با شوهرم میرم

ول کن خانواده شوهر همینن منم والا کم حرف نشنیدم

ولی چاره ای نیس اونام مث خانواده خودمونن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792