حالا یه چیز برات بگم ببینی از اون بدتر هم هست.
سرویس خوابمو آگهی کرده بودم. قیمت واقعیش حدود ۷۰۰ میلیونه. من ۳۶ تومن گذاشتمش. چون جا ندارم.
یکی مرتب زنگ میزد که میخوامش و من وقت نداشتم. یه روز زنگ زد گفتم دارم میرم مسافرت. باید ۱۲ ظهر حرکت کنیم. اصرار اصرار که بذار امروز بیام بخرمش. از کرج اومد. حدود ۱ رسید. نیم ساعت داشت تختو بررسی میکرد. روش خوابید! کشوها رو کامل باز کرد و چک کردو... خیلی خوشش اومده بود. گفتم خب من عجله دارم، زود کارگر بگیرید که ببرید. گفت همسرت کمک کنه میبرم. به همسایهها بگید، هر یکی یه کم کمک کنه، تموم میشه!!! گفتم من همچین درخواستی نمیتونم از مردم بکنم، همسرم هم کمردرد دارن.
ولی همسرم دلش سوخت، کمک کرد. تختم خیلی سنگینه. بردن حیاط همه رو. فقط کنسولش مونده بود. اومد بالا ببره، دید سنگینه. گفتم اینو نمیشه خودتون ببرید، حتما باید کارگر بیاد. گفت نه همه با هم کمک کنیم، میبریم. همسرم گفتن نه من واقعا اینو نمیتونم. ۴ تا کارگر با هم اینو بلند کردن آوردن بالا برامون اون زمان. یهو فهمید که باید پول کارگر بده، گفت ۱۵ تومن کم کن، من اینو نمیبرم. گفتم نخواستی نبر، ولی کم نمیکنم. با هم فروختم. گفت من تختو میارم بالا، نمیخوام. حالا نیم ساعت همسرم همهشو باز کرده بود و... گفتم زنگ میزنم ۱۱۰ بیاد اگه بخوای اذیت کنی. ساعت ۶ غروب شده و من میخواستم ۱۲ برم، معطلمون کردی. رفت تمام تکههای کشو و تختو آورد توی راهپلهها و پشت درمون گذاشت که همسایهها اذیت شن.
آخرش همسرم گفت ولش کن پولشو پس بده بره فقط. پولشو زدم ورفت.
اعصابمونو به هم ریخت. چند تا ضربه به تخت زدم موقع بردن و خش انداخت رو تخت، مسافرتمونو خراب کرد، دوباره همسرم کلی وقت گذاشت و تختو سرهم کرد.
خدا آدمهای مردمآزارو نبخشه به خدا.