داخل مدرسه بودم یه نفر بود دزد بود انگار سر تا پا سیاه
دنبال بچه ها بود اونا هم رفته بودن بیرون منم داشتم فرار میکردم
یه چاقو تیز دستش بود بعد دیدن دنبالمه که بزنه به شکمم که خودم رفتم جلو خورد بهم و خون ازم اومد بعدش از ترس بیدار میشم این چندین بار خواب دیدم
یا اوممم خواب دیده بودم کلییی زامبی اومدن همه خونه ها رو خراب میکنن و آتیش میکشن و همه میمیرن
یا یه بار دیگه هم خواب دیدم یه زامبی یکی رو جلوم تیکه تیکه کرد بعدش دستش رو آورد سمت صورتم که بیدار شدم