اگه یادتون باشه میگفتم یه شوهرم دوسال و نیمه با یه خانوم بهم خیانت کرد
دو ماه پیش تصادف کرد پاش و دماغش شکستن ده روز بیمارستان بود
بعد که اومد خونه کاملا ازش مواظبت میکردم شرمندگی تو چشماش بود بعد چند روز گفت میخوام برم بیرون با پای شکسته رفت بیرون وقتی برگشت گفت رفته امام زاده شهر و توبه کردم بعد چند روزم برام تعریف کرد که تو بیمارستان بهش زنگ زده