من تازگی یه جوری شدم از همه کس و همه چبز شاکیم از شوهرم شاکیم از بابام شاکیم از پدر شوهرم شاکیم از ماد شوهرم شاکیم تازه خودمم محق حق میدونم و دارم از داخل میترکم هم از حسودی هم از حسرت هرکاریم میکنم میگم باید رها کنم باید ببخشم باید تو زندگی به مادیات به اهمیت دادن شوهرم ب من ب عشق به ذین چیزا بی تفاوت باشم نمیتونم . شوهرم ادم خوبیه ولییی واقعا تحملش برام سخت شده دلم میخواس ی ارث بهم میرسید میرقتم برا خودم ی جا زندگی میکردم ولی میدونم اونکارم بکنم باز ناراضیم تاحالا شده اینجوری ناشکر باشین و خق به جانبم بدونین خودتونو؟؟؟