
یادش بخیر بعد امتحانای خرداد خریدن این جوجه رنگی ها چه لذتی داشت....یه بار چهار تا رنگشو بابام برام خرید 2 تاشو گربه نوش جون کرد تا دو روز گریه کردم براشون
دوتاشونم تا آخر تابستون بزرگ شدن ...
هر دوتا خروس بسیار بسیار جنگی بودن
کم مونده بودن خودمونو بخورن از ترسشون تو حیاط نمیرفتیم