2777
2789

سلام پریروز داییم زنگ زد گفت بیا خونمون کارت دارم بعد تقریبا شیش ماهه ندیدمش بعد گفت با دخترش حرف بزنم داییم تاجره و تو شهر معروفه به اینکه دست همه رو میگیره یه پسری هست بیست و شیش سالشه دانشجویه از حدود سه سال قبل اومده پیش داییم دنبال کار میگشته و خلاصه الان شده دست راست و دلال داییم و خلاصه..... پسره داییم میگفت هیچ کس رو نداره هیچچچچچ کس بعد خودشه و گویا خیلی تیزه.... بعد داییم یه دختر داره سی و یک سالشه خیلییییییی خوشکله خیلیییییی یه چیز میگم یه چیز میشنوینننن خیلی دختر دایمم خوشکله خواستگاراش از دیوارای خونه داییم بالا میرن خلاصه..... بعد این همه رو رد میکنه الان داییم میگه دیوانه شده دختره رسوا شده رسوا به معنای واقعی مادرش میگفت عین مست شده ها میمونه عاشق پسره شده حدود چهار ماهه میگه صبح ها میره در خونه پسره میشینه داییم به پسره گفته در رو روش وا کنی اخراجت میکنم خوب پسره هم بالاخره مدیون داییمه.... خلاصه بگم دختره روانی شده زنگش زدم میگم دختر چکار داری میکنی میگه عاشق شدم تا ته دنیا براش میرم خیلی خیلی دیوانه شده آرایش میکنه...... میره در خونه پسره میشینه صبح میره هرروز نون سنگک میخره میره در خونش براش میبره جالبه پسره هم زیاد محلش نمیده میگه چشای پسره یه جوریه هیچ کس چشاش اونجوری نیس.... اخه اینا بعید نیست از یه دختر سی و یک ساله اونم عاشق پسری بیست و شیش ساله..... خیلی دیوانه شده گویا فقط من بی خبر بودم همه فامیل فهمیدن..... دختره رسوا شده مادرش خواهرش میگه اصلا گوشاش نمیشنوه از پسره خیلییی تعریف میکرد میگفت خیلی خاصه پوست گندمی موهای مشکی براق چشای قهوه ای خلاصه ساکتم هست خواهرش میگفت پسره اصلا دلبری نکرده برا دختر داییم میگفت علنا گفته من بی کس و کارم در حد خونواده شما نیستم ولی دختره انگار نه انگار امروز با دختر داییم رفتم کافی شاپ هرچی گفتم چشاتو وا کن اون از پسره گفت یه جوری تعریف میکنه هم عاشقهههه خیلی هم به هوس افتاده اصلا اینجوری نبود مامانش هی میگه منصرفش کن من چکار کنم پسره گویا خیلی خوبه ولی مادر پدرش میگن بی کس و کاره و فلان دختره هم مستتتت چکار کنم واقعا تنها کسی که تو فامیل فکر نمیکردم عاشق بشه این بود چرا اینجوری کرد؟؟؟ 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی زشته بخدا بد حرف زدین باورم نشد خانم باشین

بعد چند سال زندگی سمی امسال تونستم روی پای خودم بایستم و تمومش کنم شنیدم شنیدم شنیدم حرف مردم رو ولی رها کردم هرچیزی که شادی از من وبچم گرفته بود امیدوارم برای همیشه کنار بچم شاد وخوشحال باشم💛
براش دعا گرفتن لابد  عشق اینجوری اتشین زودم سرد میشه

نه بابا چهار ماهه دختره میگه از روز اول بوده ولی اصلش یه شب بوده. داییم دعوتش کرده واسه شام اینم کلی هدیه گرون برا تمام اعضای خوانواده گرفته و اومده برا تک تکشون جدا گویا یه گل خشک شده لای یه کتاب که تو کادو ها بوده بوده و دختر داییمم... 

از نظر طبقاتی به هم نمیخورن 

از نظر سنی هم همینطور 

بی کس و کار هم باشه دلیل نمیشه ازدواج نکنه 

ممکنه خدایی نکرده همین دختر داییتون تو یه حادثه کل خانواده اش از دست بده تا آخر مجرد بمونه؟ 

خوب چ اشکالی داره باشع بی کس و کار…اگ پسرم میخادش ک عیبی نداره دایت ک میگی وضس خوبه هواشونو داشته با ...

نه بابا همین الان پسره دانشجو دندون پزشکیه برا خرج تحصیل کار میکنه تو همین سه سال خونه خریده ماشین خریده..... و خلاصه خیلی دست و دلبازه میگه نزیدیک هیفده هیجده تکه کادو اورده برا خونه داییم اونشب همین دختر داییم میگه ساعت بوده توگردنی بوده جعبه موزیکار کتاب.... همه هم گرون.... 

از نظر طبقاتی به هم نمیخورن  از نظر سنی هم همینطور  بی کس و کار هم باشه دلیل نمیشه ازدوا ...

اصلا دختره سحر شده کسی که نه افتاب دیده نه مهتاب هر هفته داره میره آرایشگاه و..... خیلی خوشکله به خودش نگفتم پرو نشه... 

چقدر کوته فکرن خانواده داییت بیچاره پسره مگه خودش انتخاب کرده بی کس و کاری رو....اتفاقا کسیکه بی کس و کاره چون عطش و عقده زندگی خانوادگی داره بعد ازدواج میچسبه به خانواده ش و قدر خانواده  رو بیشتر میدونه.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792