تایپیک قبل جریان وگفتم .شوهرم اومدبهش جریان وگفتم ..(خداروشکرخودم جواب پیام خواهرشوهرم ندادم یابه مادرشوهرم زنگ نزدم)شوهرم گفت زنگ میزنم به مامان ببینم چرااین حرف وزده اصلا نباید دخالت میکرده تودعوا شما.
زنگ زدبه مادرشوهرم.مادرشوهرم گفت من اصلا خبرندارم من کی همچین حرفی زدم به زن تو (بازم خداروشکرکه پیامهای خواهرشوهرم ونگه داشته بودم)ماهم رفتیم خونه مادرشوهرم پیامهارونشون دادیم .مادرشوهرم گفت بخدا من حرفی نزدم .خواهرشوهرم بیرون بود منتظرشدیم برگشت .شوهرم بهش گفت این پیامهاچیه برای پریا فرستادی..گفت برو بابا حوصله تو وبااون زن ج...ندارم .شوهرمم رفت زدتوگوشش(جیگرم حال اومد)اونم شروع کردفحش دادن به من😔گفت بخاطر این ج.... من ومیزنی کثافت .بروگورتوگم کن ازخونمون .شوهرمم دوباره زدتوگوشش گفت حرف دهنت وبفهم دفعه بعدتوگوشت نمیزنم بدبلایی سرت میارم .(ترسیددیگه فحشم نداد)شروع کردبه شوهرم بدوبیراه گفتن .شوهرمم گفت واسه چی اینارو فرستادی دروغی اگرمن ازمامان نمیپرسیدم فکرمیکردم واقعا حرف مامانه.خواهرشوهرم گفت زن تو فامیلاش همش خونتون هستن مرده بچه طاهره رودعوت کنه .شوهرمم گفت دلش نخواسته دعوت کنه به توربط نداره .خلاصه دعوا شدید شد خواهرشوهرم زنگ طاهره هم اومد .اونم اومد شروع کرد به من بدبخت فحش دادن .شوهرم گفت اصلا اونم بخواددعوت کن من دیگه نمیزارم شورشو دراوردید .طاهره گفت توازدواج کردی من دوماه بعددعوتت کردم زن توهم بایددعوت میکرد ..شوهرم گفت اره باپول خودم دعوتم کردی ۲۰۰ازمن گرفتی برای خودم کادو خریدی گفتی پس میدی هنوزه که بدی(یعنی کپ کردم تاالان خبرنداشتم)دیگه زبون منم بازشد .گفتم که اینطور پس اون پارچولیوان ۱۲۰تومنی روباپول شوهرم خریدی کادو دادی(منظورم این بود۸۰تومنشم خوردی)گفت خوب کردم تولیاقت نداشتی از خودم برات خرج کنم گفتم اگرلیاقت نداشتم .پسرتوهم لیاقت نداشته دعوتش کنم که نکردم .مادرشوهرمم این وسط هی میگفت بسه ابروم رفت همسایه هاصداتون ومیشنون .شوهرمم اخر سرگفت تاوقتی این دخترهای بیشعورت وادم نکنی همین بساط هست .اومدیم خونمون .مادرشوهرم تادم دراومد گفت بیایداشتی کنید این کارها چیه .شوهرم گفت تاالان زن من کوتاه اومده دیگه کافیه .برگشتیم خونه .حالا خواهرشوهرام هی دارن به من پیام فحش میدن .میترسم به شوهرم بگم بازبره اونجا