به نظرتون احتیاج دارم

من م گفتم هر وقت اومدم در و باز نکنید اما این سری همسرم میگه خوب حق دارن خیلی برام سنگینه همیشه تو جواب توهین ها سکوت کردم ولی این سری جواب دادم 

با همسرمم هنوز حرف نمی‌زنم ولی وقتی می بینم با اونا خوشه می‌ره میاد حتی از لج من بیشتر مهربونم شده کلا هر کی با من بده عاشق ش میشه دلم میگیره به حال کسایی که همسرشان پشتشونه حسودیم میشه

از بس با مهربونیت گفتم دیدم نه واسه اونا خیلی حرف ها توهین نیست ولی من اگه یه چیزی بگم فاجعه میشه این دفعه بهم هر چی از دهنش درآمد گفتن منم جواب دادم البته مودبانه تر ناراحت شدن 

باورت میشه دو کلمه حرف نمی تونم با این همسرم بزنم انگار از من متنفره میگم کی میای ناهار داد میزنه تو منو کنترل می کنی زنگ میزنن بابا م برادرش پدرش

تو حسرت حرف زدن باهاش م با دور بر بگو بخند می‌ره سفر لارج کباب و اینا می‌بره خرید من اگه یادم بره شب خریدامو صبح نمی خره میگه مگه من مسیول تو هستم هیچ کس باور نمی کنه این آدم همون آدم ه

کی و سرجایش بشونم همسرم دشمن تو خونه ست باورت میشه خسته میام یخچال یکم بهم ریخته باشه عکس میگیره می‌ره به بابام باباش برادرش نشون میده این سری گفتم بلایی که سر زندگی من آوردی سر زندگی ت بیاد آقا ناراحت شده همسرم حق و بهش میده داغونم

چرا هیچ کس تایپیک م نمیاد نظر بدید چی کار کنم

نمیاد من چند بار رفتم اون نمیاد تنها هم نمیشه آنقدر ناراحت شدم خودشون می‌دونن زندگی مو به گند کشیدن آرزو زندگی من براشون توهینه تو رو خدا این حرف من بد بود که کسی گریه کنه ناراحت شه؟

چرا از من بدش میاد خودمم دیدم تنفر تو نگاهش موج میزنه فقط با دخترم سرگرمی خونه منم گفتم دخترم واسه تو بیا توافقی جدا شبم اول گفت نه بعد گفت بهت عادت کردم منم گفتم عادت هم از بین می‌ره فردا وقت دارم میرم این زندگی تاریخ انقضا ش تموم شده دخترم حتی دوستم نداره