خانما من پنج ساله ازدواج کردم اونم با پسری که از همه لحاظ باهام تفاوت فرهنگی و اقتصادی و..داشت .بچه بودم نفهمیدم.تو این پنج سال خیلی کتکم زده و دعثا راه انداخته فقط بخاطر مادرش و سر هیچ.اخیراهم خیانت بهم کرد با ی فامیل خودم ک بیوه بودو مثل خواهرم بود ولی فامیلم جوابشو ندادو چتاشونث دیدم😔ویسالی میشه خونه پدرم و فامیلا نمیادو میادم متلک و ..بخاطر بچم که بیست ماهشه تحمل کردم حالا امروز...ب خواهرم گفتم بیا ببرش ب کارام برسم از هر تا هشت شب بردش ..از کنار خونه مادرهمسرم ک همسایمونه رد شده مادرهمسرمم پاپیچش ده و پسرم گریه کرده ک نمیاد خواهرمم بهش گفته باهاش حرف نزن و..ک باهام بیاد و اذیت نشه مادر همسرم پسرمو بغل کرده و بیشتر باهاشحرف زده(من ازونجا رد نمیشم چون پسرم مادر همسرمو ببینه وابستشه با منم نمیاد)خواهرمم برگشته گفته چقد بیمزه ای ..حالا مادرخمشرم زنگ زد ب شوهرم بیا و..پرش کرد وهرم با بچه اومد خونه ی دعوا راه انداخت ک نگو..غذا مو ریخت.ظرف شکوند.هرچی بلد بود توهین کرد.بچمو دعوا کردو...😞😔